وقتی الینا کارمند شد
امروز بیست و نهم بهمن ماه یه کارمند کوچولو با مامانش و بابایی رفت سرکار و اونقدر کارمند نمونه ای بود که آقای مدیر یعنی بابایی به اون اجازه داد تا هر روز با مامانش بیاد سر کار .خوب الینا امروز بازی کرد و با تعجب اطراف رو حسابی براندازکرد و بعد یک دل سیر خوابید و اما بعد غذایش را خورد بر کار بقیه نظارت کرد کلی گپ زد و البته نزدیک ساعت چهار یه کمی کلافه شد .این هم ماجرای الینا و سر کار رفتنش . ...
نویسنده :
الینا
23:14